میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

شیدا چراغ خونه مامان و بابا

رفتیم تئاتر

1392/6/28 22:34
956 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دردونه ، یکی یدونه ، شیدا خوشگله

 

سلام

دختر نازم که همه زندگی ما هستی و همه فکر ما خوشحال کردنته .

خیلی وقت بود که باباجون دلش میخواست شما رو یه تئاتر مخصوص کودک ببره و کلی در موردش تحقیق کرده بود و نمایش های زیادی پیدا کرده بود که یا عروسکی بودن یا اگر عروسک نداشت برای کودکان بود ولی اصلا فرصت نمیکردیم که بریم ولی بالاخره هفته پیش موفق شدیم و برای اولین بار شما رو بردیم تئاتر کودک .

توی همه تئاتر هایی که باباجون پیدا کرده بود تصمیم گرفتیم بریم تئاتر طبل بزرگ که توی تالار هنر برگزار میشد.

مثل همیشه عسل خانم هم باهامون اومده بود

1

توی سالن انتظار تصویر بامزه ای از هنر پیشه ها بود که کلی در موردشون سوال میپرسیدی و خیلی خیلی از حاجی فیروز خوشت اومده بود.

توی همون سالن یه خانمی بود که گریم صورت انجام میداد ولی مثل همیشه وقتی بهت گفتم میخوای بری گریم کنی گفتی نه مامانی خسته ام

2

وقتی وارد سالن شدیم چند تا از بازیگر ها روی سن بودن و داشتن با مردم احوال پرسی میکردن و ماهم که نمیدونستیم گل دخترمون قراره بترسه از خانمی که نقش حاجی فیروز رو داشت خواهش کردیم تا بیاد و با ما عکس بندازه ولی تا نزدیکمون شد شما گریه کردی و ترسیدی و منم برای اینکه متوجه بشی که چیز ترسناکی نیست رفتم جلو و باهاش دست دادم و اون بنده خدا هم آستین لباسش رو کشید بالا و گفت ببین منم مثل خودت سفیدم نترس. یکمی ترست ریخت و نشستی برای تماشای تئاتر.

3

 

بعد از تموم شدن نمایش توی سالن با حاجی فیروز عکس انداختی و کلی ذوق کردی .

4

وقتی که برگشتیم خونه تا موقع خواب در مورد نمایش حرف میزدی .مدام میگفتی مامانی از حاجی فیروز نترسی خودش رو رنگ کرده مثل من سفیده. چند بار هم رفتی و به باباجون گفتی باباجون بازم بلیط آماده کن بریم تئاتر همین شد که فردا شب بابا جون حسابی ما رو سورپرایز کرد و رفتیم تئاتر نیم وجبی که توی همون سالن اجرا میشد و عروسکی بود.وقتی توی سالن انتظار بودیم من داشتم کلی حسرت میخوردم که چرا همه بچه ها میرن و گریم میکنن ولی دخملی من اصلا علاقه نداره که یهو در یک حرکت انتحاری اعلام کردی که میخوای گریم بشی

اینم نتیجه

الهی من فدات بشم که اولش فکر میکردی چشمات باید بسته باشه و همش لبات رو غنچه نگه میداشتی

5

6

7

8

در عجبم از کار خدا . . .
تو را آفریده و انتظار یکتا پرستی دارد از من !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

خاله جون
29 شهریور 92 23:06
الهی قربونت برم من


خدا نکنه خاله جونم
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
31 شهریور 92 8:02
آخی چه ناز شدی خاله جون با این گریمه شبیه فرشته ها شدی عروسکم


مرسی دوست خوبم نظر لطفته
گریم سیندرلا بود به قول خانمی که انجام میداد
فاطمه مامان الینا جونی
31 شهریور 92 10:50
سلامممممم وای خدای من این فرشه شیداجونه چقدر ماه شدی خاله جون واقعا شبیه فرشته های نازززززز شدی البته بودی نازتررررر شدی عزیزدلممم


سلام دوستم
بله ایشون شیدا خانم هستن که بالاخره اجازه دادن گریمشون کنیم
مرسی عزیزم لطف داری
الی مامی آراد
31 شهریور 92 15:55
معلومه حسابی به شیدا جون خوش گذشته عزیزم چقدر خوشگل شدی نقاشی روی صورتت بهت خیلی میاد


مرسی عزیزم جای شما خالی
هستی وداداشش هیربد
31 شهریور 92 18:03
ای جونم چه قدر نازه شیدا جون ماشاله خیلی خوشگله خداحفظش کنه براتون به وبلاگ داداش منم سربزنین خوشحال میشم


مرسی عزیزم از اینکه به ما سر زدید چشم حتما ما هم میاییم پیشتون
خاله ی آریسا
1 مهر 92 8:53
عزیزم چه گریم خوشکلی داری خیلی ناز شدی خوشگل خانوم.
راستی ما منتظریم که بهمون سر بزنید


مرسی دوست جونم
چشم حتما همین الان میاییم
مامان بنیتا
1 مهر 92 17:45
ناززززززی عزیزم خوشگل بودی با این گریم خوشگل تر هم شدی


مرسی دوست جونم لطف داری
مامان آیسل
1 مهر 92 21:50
چه گریم نازی موش موشی بخورمت فینقیلی


مرسی عزیزم
مامان ایسان
3 مهر 92 8:13
فرشته کوچولو چقد ناز شدی با این گریم پروانه
چه خوبه با هم میتونی برید تاتر یعنی ما هم یه روزی میتونیم بریم با این ایسان خانم شیطون



مرسی عزیزم لطف داری
حتما تئاتر های کودکان خیلی جالبه مطمئنم آیسان جونم هم خوشش میاد دوستم امتحان کنید
هما
3 مهر 92 9:50
خوشگلم مثل همیشه ناز و خوشگل بوسسسسس


مرسییییییییییییییییی
هما
3 مهر 92 9:52
چه عکسهای قشنگی دست مامان و بابا درد نکنه


قربون شما عمه جونم
شقایق مامان آرشا
3 مهر 92 14:55
ای جان چه خوشگل بود آرایش صورتتخب دختر به این سفیدی و نازی باید از حاجی فیروز بترسه


مرسی دوست جونم چشماتون قشنگه
میبینی انگار جن دیده بود
مامان شایان
4 مهر 92 17:01
عزیزمی خیلی خیلی خوشگل شدیااااااااا


مرسی دوست خوبم
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
5 مهر 92 3:45
سلام دوستان عزیز ما هم اسم وبلاگمون و هم آدرسشو عوض کردیم لطفاً ما رو با این اسم و آدرس جدید لینک کنین . ممنون
اسم و آدرس جدید ما :
ستایش فرشته ای از بهشت http://eshghemamanobabasheh.niniweblog.com/


حتما دوست خوبم
مامان آرمیتا
6 مهر 92 12:54
سلام شیدا جون چه باباجون خوبی خدا حفظش کنه همیشه به شادی و تفریح
خیلی گریم خوشگلی شده مثل یک فرشته زیبا
آرمیتا اصلا دوست نداره بیرون گریم شه انشالله آرمیتا علاقهمند بشه
پیش ما هم بیا با 2 تا پست جدید اپم


سلام دوستم مرسی نظر لطفته
منم کلی التماس کردم تا شیدا خانم گریم بشه ولی دیگه ترسش ریخته آرمیتا جون هم یکبار گریم بشه براش عادی میشه
چشم حتما میام پیشتون
مهشید مامان مهتا
8 مهر 92 18:14
خددااااااااا این پروانه خوشکل و رنگارنگ را چشمش نزنن مامان سارا براش اسفند دود کن


قربونت برم دوست خوبم
سوسن(مامان پرنسس باران)
18 مهر 92 9:02
قربونت برم ....با اون نقاشی زیبای روی صورتت ماهتر شدی...


خدا نکنه عزیزم
مرسی
مامان آریا
7 آبان 92 12:56
فوق العاده ای جونم واست آرزوی بهترینهارو دارم فرشته کوچلو


نظر لطفته دوست خوبم
مامان بهاره مامان امیرمحمد
28 آبان 92 10:18
وای چه خوشگلتر شدی با این طراحی و لباس الهی الهی دورت بگردم خاله جون
سارا مامانی شیدا
پاسخ
مرسی دوست خوبم