میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

شیدا چراغ خونه مامان و بابا

بزرگ شدی گل من

1392/6/20 15:13
1,675 بازدید
اشتراک گذاری

دردونه من سلام

دخترکم روز به روز بزرگتر میشی و من تلاش میکنم این روزها رو به یاد داشته باشم و ازشون لذت ببرم ولی وقتی به گذشته برمیگردم باورم نمیشه که روزهای کودکی تو به این زودی داره میگذره و من اصلا متوجه نمیشم .

حالا دیگه میتونی راه بری ، خودت غذا بخوری ، خودت لباس و کفشات رو بپوشی و در بیاری ، برای عروسکات مامان بشی و قربون صدقشون بری و ادای آدم بزرگا رو در بیاری اما من هنوز فکر میکنم که همون کوچولویی هستی که 2 سال و اندی پیش وارد زندگیم شدی و  همه دارو ندارم شدی. 

امروز داشتم عکسای کوچولوییات رو نگاه میکردم و اشک توی چشمام جمع شد وقتی دیدم دختر نازم که الان همه چیز رو متوجه میشه و از پس بیشتر کارای خودش برمیاد یه روزی اینقدر کوچولو بوده خودت ببین و قضاوت کن


شیدا خانم 3 ماه و 2 روزه و تپلی خرس کوچولوش

 

1


شیدا خانم 2 سال و 7 ماه و 10 روزه و تپلی خرس کوچولوش

2

در تمام لحظه هایم
تکرار می شوی
اما
تکراری نمی شوی…

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان بابای الیسا
21 شهریور 92 23:42
دوست عزیزم جمله آخرت خیلیییییییییییییییی قشنگ بود واقعا همینطور ای جونم چه کوچولو بودی عروسک


مرسی دوست خوبم نظر لطفتونه
مامان بنیتا
22 شهریور 92 2:57
واقعا انگار حرف دل منو نوشتی سارا جون...اتفاقا منم چندروزه همش توی دوران نوزادی بنیتا سیر می کنم و باورم نمی شه انقدر زود بزرگ شد
عزیزززززم چه عکس قشنگی..ماشالا به شیدا خوشگلم که خانومی شده واسه خودش


میبینی دوستم انگار همین دیروز بود که به دنیا اومدن و توان انجام هیچ کاری رو نداشتن
مرسی عزیزم لطف داری
مامان نیلو
22 شهریور 92 9:47
سلام مامان شیدا من یه چند روزی می شه که با نی نی وبلاگ آشنا شدم از همون اولین روزی که باهاش آشنا شدم وبلاگ شیدا کوچولو رو دیدم تا الان همه ی مطالبتونو خوندم و هر روز میام و سر می زنم که اگه آپ کردین بخونم واقعا خوشم اومده. دختره منم دوسال و 4 ماهشه دیدم اگر نظر نزارم واقعا بی انصافیه کاش زودتر آپ می کردین. از طرف من شیداکوچولو رو ببوسین


سلام دوست خوبم لطف داری عزیزم از اینکه به وبلاگ شیدا سر میزنید ممنونم خدا دختر گلت رو حفظ کنه
سپیده
23 شهریور 92 2:14
مامان مریم
23 شهریور 92 10:02
چه جالب واقعا بزرگ شدیا شیدا جووونم ماشاله...البته خیلی خیلی هم خوشگل و خانوم شدی...چقدم کوچولوییات خوردنی بودی سارا جان تبریک میگم بابت دختری به این زیبایی و خانومی و بخاطر عشق بزرگتون


مرسی دوست خوبم لطف داری
قربونت
خاله ی آریسا
23 شهریور 92 15:28
اون موقع خودت کوچولو بودی اما حالا خرست کوچولو شده
دوست دارم عزیزم


اره واقعا
مرسی عزیزم
الی مامی آراد
24 شهریور 92 13:38
حرف دل همه مامانا رو زدی عزیزم چقدر این عکسها جالب بود


مرجان مامان آران
25 شهریور 92 18:39
سلام به سارا جون مهربونو دختر عسلششششش
ای جونم عزیز دلم قربون ژست و عسک گرفتنت خوشگلمممممم
دوستت دارممممممممممممم شیدای خوشگل و عروسک


سلام دوست جونم
مرسی عزیزم
برای آران جون و باران تودلیر
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
27 شهریور 92 1:44
ای جان چه عکسای بامزه ای قربونش برم چه کوچولو بوده.خدا حفظت کنه دخمل دوست داشتنی


خدا نکنه عزیزم مرسی نظر لطفته
مامان ایسان
3 مهر 92 8:10
وای یعنی انقده کوچیک بوده
چند دقیقه ای مبهوت عکس بودم تا باورم شه این خرسه همون خرسه
ماشاالله باشه دخمل شیرین
چه زود میگذره


میبینی دوستم منم باورم نمیشد
شقایق مامان آرشا
3 مهر 92 14:56
سلام خیلی بزرگ شدی خاله فدات شه


سلام عزیزم
خدا نکنه دوست خوبم
برای آرشا جون و مامان مهربونش
سوسن(مامان پرنسس باران)
18 مهر 92 9:07
واقعا که زمان چقدر زود میگذره....دیگه خرس شیدا جونه که یواش یواش در کنارش کوچولوتر میشه...ببوس خانوم طلا رو


میبینی دوستم تا چشم بهم میزنیم برای خودشون خانمی شدن
مرسی عزیزم برای باران جون و مامان مهربونش