آغاز پروژه بای بای پوشک
نازنینم ، عشق کوچولو و شیرین من
دیگه مدرسه تعطیل شده و من تمام وقت پیشتم وای که چه لذتی داره که از صبح که چشمات رو باز میکنی برام حرف میزنی و شیرین زبونی میکنی تا لحظه ای که چشمات رو خواب ناز میبره.
دخترم از لحظه لحظه با تو بودن لذت میبرم و دلم نمیخواد یکی از این لحظه های ناب رو از دست بدم .
از روزی که تعطیل شدم تو فکر خداحافظی با پوشک بودم ، آخه گل من دیگه بزرگ و خانم شدی باید یواش یواش با همه چیز های نینی بودن خداحافظی کنی. البته خیلی وقته که متوجه میشی و جیشتو بهم میگی اما چون نصف روز پیشت نبودم دلم نمی امد این کار رو شروع کنم اما بالاخره از یکشنبه 5 خرداد به طور رسمی پروژه شروع شد . یکی دو بار همون اول یه مشکل کوچولو پیش اومد اما تا امروز که سومین روزه دیگه اتفاقی نیفتاده خیلی خوشحالم که اینقدر خوب پیش میری و حواست هست .
راستی یه ایده ای که توی مجله شهرزاد خونده بودم هم اجرا کردم که به نظرم موثر بوده. برای اجرای این ایده یه مقوای سفید رو تزئین کردم و کلی عکس برگردون گذاشتم تو یه کیسه و بهت گفتم که هر بار که به موقع از لگنت استفاده کنی تابلوی جادویی که چسبوندیمش به در دستشویی بهت یه استیکر جایزه میده که بچسبونی روش . ایشااله بعد از اتمام پروژه عکسش رو برات میزارم.
از دوستای خوبم هم میخوام اگه تجربه ای در این مورد دارن بهمون کمک کنند تا این مرحله سخت هم با موفقیت پشت سر بزاریم.
تفاوتی ندارد خواب باشم یا بیدار ؛
زیباترین تصویر پیش چشمانم ...
همیشه "تویی"