میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

شیدا چراغ خونه مامان و بابا

شیدا و روزهای گرم تابستون

1392/4/30 1:36
886 بازدید
اشتراک گذاری

نفس مامان سلام

چند روز که درگیر اسباب کشی شدیم و وقتی برای سر زدن به وبلاگت نداشتم و فقط آخر شبا چک میکردم که اگه کسی از دوستات برات پیامی گذاشته تایید کنم .

دیگه تقریبا توی خونه جدید همه چیز سر جای خودش قرار گرفته و زندگیمون حالت نرمال پیدا کرده .

توی این یکی دو هفته اصلا وقتی برای گردش نداشتیم البته هوا هم اینقدر گرم بود که برای شما بهتر بود خونه باشی و خودت رو با اسباب بازیات سرگرم میکردی فقط یه روز رفتیم هایپر می که تصادفا جشن یک سالگیش بود و دکور خوشگلی گذاشته بودن و منم از شما و کیک تولد هایپر یه چند تایی عکس گرفتم

 

1

چند روز بعد هم رفتیم هایپر استار برای خرید لوازم ضروری خونه جدید ، هر چی بهت اصرار کردیم که توی چرخ بشینی قبول نکردی و گفتی میخوام راه برم البته اصرار ما به این خاطر بود که اونجا خیلی شلوغ بود و میترسیدیم که با چرخای دیگران تصادف کنی. بعد از چند دقیقه شما قسمت وسایل تولد رو پیدا کردی و دیگه حاضر نبودی از اونجا تکون بخوری همه چیز رو با دقت بررسی میکردی تا رسیدی به کلاهها  شروع کردی به زیر و رو کردنشون هر چی بهت میگفتم همشون مثل همه میگفتی نه مامانی صبر کن میخوام انتخاب کنم  بعدشم یکی از اونا رو برداشتی و گفتی این خوبه سرم کن و تا خونه از روی سرت برش نداشتی

 

2

بعد از پروژه کلاه هم مثل همیشه رفتیم سراغ ماهیا

3

قربونت برم که عاشق دیدن این ماهیا هستی و همیشه بهشون سر میزنی و با دقت نگاهشون میکنی.وای اگه بدونی اینا همونایی هستند که میخوری و خیلی هم دوست داری

4

راستی نازنینم بهت قول داده بودم که بعد از اتمام پروژه بای بای پوشک عکس تابلوی جادویی که برای انجام پروژه ساختیمش برات بزارم الان حدود 2 ماهه که پوشکت نمیکنم و خیلی خیلی راضیم چون نازگلم حسابی حواست جمعه و اصلا اذیت نکردی و مشکلی پیش نیومده و دیگه خیالم راحت شده

اینم تابلوی جادویی اثر شیدا خانم

5

در هر جغرافیایی
که باشم ،
جــــهت هـــا ...
تفاوتی ندارند
تمـــــــــــــام دامنه های دلم

رو به سمت

خنده های تـــــــــو ست ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان مریم
30 تیر 92 9:46
چه کیک خوشگلی....خانوم کوچولومونم حسابی خوش تیپ کرده و خوردنی شده....راستی سارا جوونم خونه ی جدید مبارک خسته نباشی


مرسی دوست خوبم نظر لطفته
قربونت مرسی ولی واقعا اسباب کشی خسته کننده بود و خیلی سخت
مامان بنیتا
30 تیر 92 16:23
عزیزم خونه جدید مبارک...ایشالا براتون سرشار از شادی و سلامتی باشه
ای جووونم به این شیدا خوشگلم با این تیپش


مرسی دوست خوبم لطف داری
قربونت برای بنیتا جونم
مامان بنیتا
31 تیر 92 2:28
راستی این تابلوی جادوییت هم خیلی بامزه و قشنگه...آفرین به شیدا جونممم


مرسی خاله جونی
مامان بابای الیسا
31 تیر 92 13:26
دختر نازم خونه جدید مبارک چه ناز ترو ملوس تر شدی خاله


مرسی دوستای خوبم
نظر لطفتونه
خاله ی آریسا
1 مرداد 92 11:48
شیدا جونم کلی خرید میکردی خب
تابلوی جادوییت حرف نداره خیلی خوشم اومد


اره خاله جون با شیدا خانم باشه میخواد هر روز تولد بگیره و کلاه تولد بخره
قربونت مرسی
سارا مامان آرتین
1 مرداد 92 13:44
هزار ماشالا به این گل دخمل زیبا و با هوشمون
انگار همین دیروز بود...
مبارکه شیدا جونم ... آفرین به تو
مامانی ایشالا عمری باشه حسابی از تجربه هاتون استفاده کنیم
فوق العاده بود عکسها


مرسی دوست خوبم نظر لطفته
واقعا منم هنوز باور نمیکنم که شیدا اینقدر بزرگ شده باشه
ایشااله که 120 ساله بشی عزیزم
مرسی
مامان ایسان
2 مرداد 92 9:05
ووووووووووووووووو پروژه پوشکت منو کشته
عزیزم منم تو اینترنت خودم که زیر 2 سال بدنشون اماده نیست اما این بابایی و بعضی ها منو کشتن که هی میگن وااااااااااااا چرا از پوشک نگرفتی هنوز فلانی از پوشک گرفته
امان از حرف مردم کشتن منو وگرنه من اصراری ندارم
خودش بزرگ تر بشه خیلی راحت ترم که این کارو بکنم
دخملیمون رو ببوس


عزیزم دهن مردم رو نمیشه بست به فکر خودت و دختر گلت باش
مریم مامان شیرین
9 مرداد 92 3:10
دخملیمون رو ببوس مبارک باشه


مرسی عزیزم