میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

شیدا چراغ خونه مامان و بابا

شیدا عاشق عینک دودی

گل نازم الهی من دورت بگردم که از الان اینقدر به تیپت اهمیت میدی و همیشه دلت میخواد خوشگل باشی و هر وقت یه لباس جدید می پوشی یا گل سر جدید میزنی زود میری جلوی ایینه تا خودتو ببینی و از هر کس که پیشت باشه میپرسی خوشگل شدم؟؟؟؟؟ بگذریم از ای قرتی بازیات از کوچولویی عاشق عینک بودی و به همین خاطر مادر جون برات یه عینک صورتی و خوشگل خریده بود و تو هم عاشقش بودی ما من نگران بودم که چون این عینک ها شیشه مناسب ندارن اگه به چشمت بزنی چشمای خوشگلتو اذیت کنه بههمین خاطر همش میگفتم بذار رو سرت اینجوری خوشگلتره تو ام مثل همیشه گوش میکردی قربونت برم که اینقدر حرف گوش کنی عشق من اما یه روز وقتی داشتی با عینکت بازی م...
16 اسفند 1391

دندانپزشکی رفتن شیدا خانم

دختر گلم یه چند روزی بود همش میگفتی آی دندونم درد میکنه خیلی نگرانت شده بودیم میترسیدیم آقا کرمه اون مرواریدای کوچولوتو خورده باشه به همین خاطر از یه دندانپزشکی که میگفتند مخصوص کودکانه برات وقت گرفتیم دیشب ساعت 6 اونجا بودیم واااااااااااای من که داشتم از استرس اینکه تو با این رابطه ای که با دکتر جماعت داری میخوای زیر دست دکتر چی کار کنی میمردم آخه خداییش دندانپزشکی برای من با این سنم وحشتناکه و هنوز وقتی وارد میشم پاهام میلرزه اما دلم خوش بود که شنیده بودم این خانم دکتر از روش های آرامبخشی برای کوچولوها استفاده میکنه از ترس من بگذریم وقتی رسیدیم چند تا نینی دیگه هم منتظر بودند تا برن پیش خانم دکتر . اولین نی نی رف...
6 اسفند 1391

به یاد نی نی بودن

وای دختر نازم الهی که قربونت برم دیشب بعد از یک سال تشک بازیتو باز کردم واااااااااای که چقدر ذوق زده شده بودی نمیدونم که یادت بود وقتی نی نی بودی توش میخوابیدی و با اینکه نمیتونستی خوب حرکت کنی هر جوری بود خودتو بهش می رسوندی یا نه ولی به هر حال وقتی ازت پرسیدم که یادته ، با اطمینان گفتی بلللللللللللللللللله از وقتی که اون پاهای کوچولوت قدرت ایستادن پیدا کرد دیگه این تشکچه و اسباب بازی های توشو محل نذاشتی منم مجبور شدم جمعش کنم ولی دیشب.... اینقدر رفتی از زیرش رد شدی که من مجبور شدم یه تل کشی و محکم به سرت بزنم تا موهای خوشگلت پریشون نشه آخه قربونت برم ماشا ا... قدت بلند شده حتی خم میشدی بازم گیر میکردی عزیزم ...
30 بهمن 1391

شیدا به دنبال دوست جدید

شیدا جونم چند وقته که خیلی به نی نی ها توجه می کنی و همش دوست داری جایی باشی که نی نی زیاد باشه آخه دردونه من تو خونه همبازی هم سن و سال نداری البته من و باباجون خیلی خیلی باهات بازی میکنیم و سعی میکنیم وقتتو پر کنیم اما به هر حال دوست هم سن و سال یه چیز دیگه است .چند روز پیش وقتی سوار آسانسور شدیم یه خانم جوانی هم با ما سوار شد شما هم بی مقدمه بهش گفتی خانم شما نی نی دختر دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خانمه هم که هم خندش گرفته بود هم تعجب کرده بود گفت : نه میخواستی باهاش دوست بشی ؟ عسل منم  با دلخوری گفتی بلههههههههههه من و بابا جون هم که میخواستیم بخوریمت  دختر شیرین زبون قربونت برم عشق کوچولوی من ...
28 بهمن 1391

جشنواره عشایر

تو تهران جشنواره صدای عشایر ایران برگزار شد .منم با مامانی و باباجونم و ندا جون و عمه هما جونم روز پنجشنبه برای دیدنش رفتیم خیلی دیدنی بود جای همتون خالی از همه جای ایران عشایر آمده بودند و اونجا چادر زده بودند و صنایع دستی و غذاهای محلی خودشونو به نمایش گذاشته بودند . ما چند مدل نان محلی و یه آش خوشمزه محلی خوردیم خیلی خیلی بهمون خوش گذشت بازم جای همتون خالی لطفا برای دیدن عکسهای من در این نمایشگاه به ادامه مطلب برید نظر یادتون نره               ای...
22 بهمن 1391

تشکر تشکر

تو این پست میخوام از مادر جون و پدر جونم که خونشونو در اختیار ما گذاشتند تا برای تولدم هر جوری که دلمون میخواد تزئینش کنیم و اون تولدی که مامانی دوست داشت را بگیریم یه تشکر ویژه کنم همینطور از همه مهمونای عزیزی که با اومدنشون جشن منو شاد کردند خیلی خیلی ممنونم.   ...
16 بهمن 1391

تولد 2 سالگی شیدا

تم تولد 2 سالگی من هلو کیتی بود که مامانی و باباجونم   خیلی براش زحمت کشیده بودند  از همه مهمونایی که با اومدنشون جشن منو قشنگ و شاد کردن خیلی خیلی ممنونم این عکس خودم در روز تولد 2 ساگیم برای دیدن بقیه عکس ها و تزئینات تولدم با تم هلو کیتی لطفا به ادامه مطلب برید   این میز کادو ها و کلاه ها و سوت سوتک هاست   سوتسوتکهای کیتی که به عنوان جایزه هایی که عمو موسیقی به بچه ها میده استفاده شد و البته باعث سردرد هم میشد این سبد گیفت مهمانان کوچولوئه که برای...
15 بهمن 1391