میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

شیدا چراغ خونه مامان و بابا

چند روز از خرداد

1392/4/2 15:39
610 بازدید
اشتراک گذاری

گل زیبای مامان شیدای خوشگلم

از روزی که مدارس تعطیل شده خیلی دلم میخواست که هر روز با هم بریم بیرون از خونه و کلی خوش بگذرونیم اما هوا خیلی گرمه و اصلا صبح ها نمیشه بیرون رفت بعضی اوقات عصرا میریم پارک و مراکز خرید و جاهای دیگه اما اونجوری که میخوام نشده امیدوارم بعد از این بتونیم بیشتر بریم بیرون البته گلکم توی خونه که هستیم خیلی بهمون خوش میگذره با هم کتاب میخونیم ، لگو حل میکنیم ، نقاشی میکشیم ، خاله بازی میکنیم ، کارتن میبینیم و از همه بهتر کلی آب بازی میکنیم .چند روز پیش برات یه اسباب بازی خریدم که تمرین ماهیگیریه . چند تا ماهی خوشگل و رنگی داره که میریزیم تو اب و با قلاب اهن ربائیش اونا رو شکار میکنیم که البته من شکار میکنم و شما اب بازی!

پروژه بای بای پوشک هم خیلی خوب پیش رفت و الان با گذشت حدود 26 روز اصلا مشکلی پیش نیومده و دخمل گل من به جمع خانوم خانوما پیوسته و دیگه حتی وقتی بیرون از خونه هستیم من اصلا استرس ندارم و خیالم راحته و به قول خودت که همش میگی مامانی حواسم هست حواست حسابی جمع شده.

تازگی ها دوربین رو ازم میگیری و میخوای که عکس بندازی و کلی عکسای بامزه از من و بابا جون که تو خیلیاش ما نصفه کاره ایم انداختی اما عکسی که خیلی توجه من رو جلب کرد عکسی بود که قلی عروسک محبوبت رو نشوندی بهش گفتی ژست بگیر میخوام ازت عکس بگیرم و شاهکار کردی 

 اینم عکسش

1

 

معمولا عصر ها میریم محوطه پایین خونه و شما یه کم میدوی و خسته که شدیم برمیگردیم معمولا دوربین همرام نیست ولی اینبار برش داشتم اینم عکسایی که اونروز ازت گرفتم البته نمیدونم چرا اینقدر از حشرات وحشت داری و با دیدن حتی یه پشه جیغت بلند میشه و پا میذاری به فرار

تواین عکس خیلی ذوق کردی چون یکی از فواره ها نشتی داشت و کلی آب دورش جمع شده بود

2

 

بعدشم رفتی سراغ چیدن گلهای به قول خودت ندش(بنفش) و از منم دعوت میکردی

3

 

اینم ژست جدید که وقتی گفتم به من نگاه کن تا ازت عکس بگیرم گرفتی و گفتی اینجوری خوبه عکس بگیر

4

 

چند روز پیش عصر وقتی باباجون اومد خونه برات یه هدیه به مناسبت بای بای پوشک گرفته بود که خیلی خوشحالت کرد . یه تخته سیاه که طرف دیگش هم وایت برد بود کلی ماژیک و گچ و تخته پاکن داشت.

کادوی باباجون

5

 

شیدا خانوم و هدیه جدیدش

6

 

کار دیگه ای که تو چند روز گذشته انجام دادیم و خیلی جالب بود وکلی خوشحالم کرد این بود که چون میخواستیم بریم آتلیه بردمت آرایشگاه موهای خوشگلت رو برای اولین بار بافت تلی کردم .خیلی خوشگل شدی مامانی و خیلی بهت میومد .

7

 

8

 

یه روز عصر هم با عمه جون و ندا جون و سهند و مامانش و لیلی و مامانش رفتیم دریاچه چیتگر و شما کوچولوها کلی با فواره های اب اونجا آب بازی کردید و موش اب کشیده شدید و البته اینجانب با شناختی که از جنابعالی در مورد مشاهده اب داشتم با تجهیزات کامل رفته بودم .

9

 

12

 

10

 

شیدا و لیلی جون

11

 

بعدشم رفتیم خونه مادر جون اینا و شما سه تا به مناسبت تولد 2 تا عمه مهربون برامون نوازندگی کردید که دخملی من خوانندگی هم کرد

13

چند روز تعطیلی وسط خرداد ماه هم به اتفاق همه خانواده رفتیم یه جای خوش آب و هوا کلی خوش گذروندیم.

قربونت برم که عاشق گل چیدنی و همه گلایی که میچینی به بنده تقدیم میکنی

14

 

یادم رفت که بگم همون روزی که موهاتو بافت کردم ناخناتم طراحی کردیم و به انتخاب خودت کفشدوزک آبی و گل سفید کشیدیم

 

15

16

نازنینم اینجا داشتی یه سنجاقک فیروزه ای خوشگل رو دنبال میکردی که به شدت ازش میترسیدی ولی بازم دوست داشتی پیشش باشی و ببینیش

17

19

20

اینم درخت آلبالویی که عاشقش شده بودی و مدام داشتی ازش آلبالو میچیدی و هر چی ما بهت میگفتیم قرمزا رو بچین که رسیدست میگفتی نه دوست ندارم بهت گفتم زرداش رو دوست داری گفتی نه صورتی

21

 

22

 

به چه تشبیه کنم نام تو را
به بهار‏ ؟
یا به زلالی آبی دریا‏ ؟
ساده تر می گویم :
تو ...

تمامیت احساس منی ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان مریم
3 تیر 92 12:31
عزیزم شیدای خوشگلم لذت بردم ازین همه عکس و خاطره قشنگ...ایشاله که همیشه لبت خندون باشه و جمعتون برقرار...موهات فوقالعده شده بود ..سلیقه ات برای ناخناتم حرف نداشت...بیصبرانه منتظر عکساتیم..


قربون شما خاله مهربون مرسی
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
3 تیر 92 12:40
به به چه جاهایی سر سبزی
چه هدایای خوبی مبارکت باشن
چه بافت مو خوشکلی چقدر بهش میاد
دست مامان سارا درد نکنه


مرسی دوست خوبم لطف داری
خوشحالمون کردی بهمون سر زدی
مامان بنیتا
3 تیر 92 13:12
ای جووونم چه قدر عکسای خوشگل خوشگل از شیدا خانوم خوشگلم
قربونت برم که از دیدن پشه ها هم جیغ می کشی نالاحت نباش منم فقط یه ذره از تو شجاع ترم
آفرین عزیز دلم که دیگه کامل با پوشک بای بای کردی
دوستم بابت اون قضیه هم آخه این حرفا چیه عزیزم اتفاقا خیلی خوشحالم خوشت اومده و باهم تفاهم داریم


مرسی گل ناز جونم چشمات قشنگه
میبینی دخملی خیلی شجاعه از 2 متری پشه ها رد نمیشه دیگه مگس و زنبور بقیه حشرات جای خود دارند
بابت اون قضیه هم مرسی از لطفت خیلی دوسش داشتم به نظرم واقعا خوش ذوقی بازم مرسی





مامان آرمیتا
3 تیر 92 14:27
بیا مهدی شب هجران سفر کن بیا از پرده ی سیاه گذر کن بیا ای آفتاب خوب پنهان بیا شام مرا با خود سحر کن . . .
مامان شایان
4 تیر 92 15:15
عزیزمی شیدا جون. چه کارای قشنگی کردی. خوش به حال مامنی که پر.ژه بای بای پوشک تموم شد. آفرین به تو که دختر خوبی هستی. مامانی می شه بگی چطوری شروع کردی؟ و چه کارایی کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟


مرسی دوست جونم توی پست پروژه بای بای پوشک اولش رو نوشتم ادامشم توی یه پست جدا میزارم
سارا مامان آرتین
4 تیر 92 15:28
سلام دوست گلم آرتین هم توی مسابقه نی نی شیکمو شرکت کرده لطفا بهش رای بدید.. ممنون

کد 113 رو به شماره 20008080200 پیامک کنید


آخ جونم حتما دوستم
عمه هما
5 تیر 92 16:25
شیدا جونمممم قربونت برم شیرین و خوش زبانم عمه فدات بشه دلم برات تنگ شده بوسسس و سارا جونم مرسی از این وبلاگ قشنگ میبوسمت




قربون شما عمه جونم مرسی که بهم سر میزنی

خدا نکنه عمه جون
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس


مامان فتانه
7 تیر 92 18:55
ووووووووووووااااااااااااااااا چه عکسای نازی موهاش خیلی خیلی ناز شده و خیلی هم به این دخملی میاد....پس کو عکس از ناخوناش؟


مرسی عزیزم لطف داری چشمات قشنگه
توی اون عکسی که گل زرد رو به طرف دوربین گرفته ناخناش معلومه
مامان پینار
8 تیر 92 18:48
به به چه خوشگل. ماشالله به دختر گلمون


مرسی دوستم چشمات قشنگه
خاله ی آریسا
9 تیر 92 11:09
شیدا جونی بعد از این همه تاخیر با کلی اتفاقات قشنگ اومدی حالا در مورد کدومشون نظر بدیم ؟
خیلی دوستداریم خانوم خانوما . عکسات خیلی ناز و قشنگ بود عکاس باشی


مرسی دوست جونی
نرگس مامان باران قلنبه
14 تیر 92 20:27
واااااااااای عزیز دلم چقدر موهای بافته بهت میاد
بارانم تو دریاچه چیتگر خیلی با اون آب بازی کرد


قربونت دوست خوبم
اره اونجا خیلی برای این روزای تابستونی خوبه
سوسن(مامان پرنسس باران)
27 تیر 92 13:17
خوشحالم که بهت خوش میگذره خاله جون....امیدوارم روزهای تابستونتون طلایی باشه و بهتون خوش بگذره...لبت خندون ، شیدا جونم...


مریب دوست خوبم ما هم امیدواریم شما روزهای خوبی داشته باشید