من و عروسکام من به همراه دو تا از بهترین عروسکام یعنی کلاه قرمزی و نانا جونم سوار تاپ شدیم البته من اینجا خیلی خواب آلود بودم و همونجا خوابم برد. ... نویسنده : سارا مامانی شیدا 11:37 روزگار شیدا کوچولو 14 بهمن 1391 850 0 1 ادامه مطلب
اولین پارک رفتنم ... نویسنده : سارا مامانی شیدا 11:00 روزگار شیدا کوچولو 14 بهمن 1391 513 0 0 ادامه مطلب
عکسای تابستونی من ... نویسنده : سارا مامانی شیدا 10:54 روزگار شیدا کوچولو 14 بهمن 1391 769 0 2 ادامه مطلب
نماز خواندن شیدا منو ببینید ... نویسنده : سارا مامانی شیدا 10:47 روزگار شیدا کوچولو 14 بهمن 1391 664 0 1 ادامه مطلب
پیک نیک در چیتگر امروز برای اولین بار رفتم پیک نیک. به همراه خانواده باباجون ، یعنی مادر جونم و پدر جونم و عمه جونام و عمو جونم و مامانی و باباجون . خیلی خوش گذشت .یه روباه کوچولو هم دیدیم. اینم عکس منه با لباس پیک نیک ... نویسنده : سارا مامانی شیدا 10:41 روزگار شیدا کوچولو 14 بهمن 1391 684 0 1 ادامه مطلب
تولد 1 سالگی دوستم آرینا آرینا جونم تولدت مبارک ... نویسنده : سارا مامانی شیدا 10:31 روزگار شیدا کوچولو 14 بهمن 1391 675 0 0 ادامه مطلب
کوچولویی های من اینم چند تا عکس از کوچولویی های من ... نویسنده : سارا مامانی شیدا 9:58 روزگار شیدا کوچولو 14 بهمن 1391 683 0 1 ادامه مطلب
تولد عمه جونام اومدم تولد عمه هما جون و ندا جون جون ... نویسنده : سارا مامانی شیدا 9:51 روزگار شیدا کوچولو 14 بهمن 1391 810 0 0 ادامه مطلب
من و بستنی اینجا اولین باریه که تنهایی یه بستنی را خوردم خیلی چسبید. ... نویسنده : سارا مامانی شیدا 9:47 روزگار شیدا کوچولو 14 بهمن 1391 759 0 0 ادامه مطلب