میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

شیدا چراغ خونه مامان و بابا

خاطرات فصل بهار(قسمت اول)

1393/11/21 8:34
917 بازدید
اشتراک گذاری


بازگشته ام

با کوله باری از شعر های ناگفته....

تنها اینجا

مکان امن عاشقانه های من است ....

niniweblog.com

سلام فرشته کوچولوی من

امروز میخوام خاطرات قشنگ بهاری که گذشت رو با هم مرور کنیم بهاری که در کنار تو صد چندان زیبا بود و دوست داشتنی...

امسال برای چیدن سفره هفت سین خیلی خیلی بهم کمک کردی و با کلی ذوق و شوق هفت سین 93 رو با هم چیدیم و با کلی آرزوها و دعاهای قشنگ سال 93 رو شروع کردیمniniweblog.com

شیدا و هفت سین 93niniweblog.com

niniweblog.com

بعد از کلی عید دیدنی و مهمون بازی های خوب و دل نشین اواخر تعطیلات رفتیم شمال و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت.niniweblog.com

شیدا و حاجی فیروزniniweblog.com

niniweblog.com

شیدا و سفره هفت سین هتلniniweblog.com

niniweblog.com

روز دوم رفتیم نمک آبرود و تله کابین سوار شدیم خیلی جالب بود با اینکه هوا آفتابی و فوق العاده بهاری بود وقتی رسیدیم بالای کوه و از تله کابین پیاده شدیم اینجوری شدniniweblog.com

niniweblog.com

خیلی برات جالب بود با اینکه دستای کوچولو ونازت یخ کرده بود بازم برفا رو برمیداشتی و بلند میخندیدی .niniweblog.com

زیباترین گل روی زمین تو این عکس دستات رو چسبوندم به کاسه آش رشته داغی که باباجون برامون گرفته بود تا گرم بشهniniweblog.com

niniweblog.com

شیدا و مامی یخ زدهniniweblog.com

niniweblog.com

بعد از اینکه برگشتیم پایین تو شهر بازی کوچولوی نمک آبرود سوار این اسب کوچولو ها شدی . اول من خیلی نگران بودم که نتونی بشینی و کنارت ایستادم و نگهت داشتم اما بعد بهم گفتی مامان من مواظب خودم هستم شما برو . الهی من قربونت بشم شیرین زبون منniniweblog.com

niniweblog.com

امسال اولین سالی بود که روز سیزده بدر تنها بودیم و در کنار خانواده نبودیم اما با این حال خیلی خیلی بهمون خوش گذشت و یه خاطره بینظیر شد برامونniniweblog.com

اینم عکسای اون روزniniweblog.com

niniweblog.com

niniweblog.com

niniweblog.com

niniweblog.com

اینم مراسم انداختن سبزه به دریا توسط شیدا خانمniniweblog.com

 

niniweblog.com

اینم ناهار اون روز و تنهایی غذا خوردن شیدا گلی!!!!!!niniweblog.com

niniweblog.com

روز 14 فروردین برگشتیم تهران و و چون هوا خیلی خوب بود همون روز با خانواده بابا جون رفتیم دریاچه چیتگرniniweblog.com

niniweblog.com

niniweblog.com

niniweblog.com

نازنینم نمیخوام پستا خیلی طولانی بشه که حوصله خوندنشون رو نداشته باشی پس بقیه خاطرات روزای بهاری تو پست بعدی...

niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مامانی آرتینا جان***
22 بهمن 93 2:14
شیدا جون همیشه به شادی و گردش انشالله که همیشه در کنار بابا و مامان گلت خوش باشی دوست دارم خیلی زیاد میبوسمت.
شیدا
20 اسفند 93 17:26
سلام من شیدا هستم . میبینم که اسم توهم شیدا هست . پس بیا باهم دوست بشیم . لطفا به وبلاگ من بیا .اسم وبلاگ من شیطونی های من هست