میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

شیدا چراغ خونه مامان و بابا

شروع دوباره

بعد از نزدیک به یک سال دارم برات مینویسم!!!! فرشته کوچولوی من بعد از اون اتفاق بدی که افتاد دیگه دستام یاری نکرد که بنویسم  البته همیشه وبلاگت رو باز میکردم و مطالب قبلی رو میخوندم و از یادآوری اون خاطرات لذت میبردم اما امروز بالاخره تصمیم گرفتم که دوباره بیام و شروع کنم دخترم چون این یک سالی که گذشته خیلی اتفاقا بوده که من دیگه همشو یادم نیست تو پست بعدی یه مرور کوچولو روی سال گذشته میکنم و قول میدم از اون به بعد به روز باشم و خاطرات روزای خوشی که در کنار هم داریم رو برات بنویسم. زود زود برمیگردم... ...
14 بهمن 1393

یه اتفاق خیلی بد

      عزیز دلم دختر مهربون و دوست داشتنی من سلام از روزی که شروع کردم به نوشتن این وبلاگ تصمیم گرفتم از مریضی و ناراحتی توش ننویسم سعی کردم پر از خاطره های شیرین و شاد باشه ولی اتفاقی که الان افتاده مثل سرما خوردگی و این چیزا نیست که فراموشش کنم و خاطره ای ازش نمونه به همین خاطر مینویسم   جمعه شب خونه یکی از اقوام دعوت بودیم و مثل همیشه تو خیلی خوب و سر حال بودی و مشغول شیرین زبونی. وقتی موقع شام شد خواستی از روی مبل بیای پایین که پات به کوسنهای روی مبل گیر کرد و باسر اومدی پایین و متاسفانه پیشونیت خورد به گوشه میز وقتی از زمین بلندت کردم دیدم مثل یه رودخونه کوچولو خون جاری شده نزدیک...
5 اسفند 1392

برف بازی

  سلام گل همیشه بهار من اومدم تا با کمی تاخیر خاطره روزای برفی رو برات بنویسم بالاخره بعد از چند سال که یه برف درست و حسابی نباریده بود دل آسمون تهران باز شد و اواسط بهمن یعنی درست هفته بعد از تولدت برف قشنگی بارید و باعث شد مدارس تعطیل بشه و من بتونم هم یه استراحت خوب کنم و هم بتونیم یه برف بازی حسابی کنیم. توی این چند روز تعطیلی هر روز رفتیم برف بازی و خیلی بهمون خوش گذشت .روز اول من خیلی مجهز نبودم و اصلا فکر نمی که هوا اینقدر سرد باشه و از سرما میلرزیدم اما از روز بعد مجهز شدم . گل خوشگل من اولین باری که رفتیم روی برفا اینقدر ذوق زده شده بودی که همش جیغ میزدی و میخندیدی و بعد از چند دقیقه برات عادی شد ...
28 بهمن 1392

روز عشق

زندگی عشق است افسانه نیست آنکه عشق را آفرید دیوانه نیست دخترم ، عزیزم ، عشقم ... این رو بدون که راز عشق در تواضع است . این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست. بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است. میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند، تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد. امروز روز عشقه و من و بابا جون با تمام وجود بهت میگیم که عاشقتیم. اینم کادو هایی که بابا جون به مناسبت امروز برای من و شما خریده . عطر و عروسک سمت چپ مال من و عطر و عروسک سمت راست برای شیدا کوچولو اون 3 تا قلب کوچولو هم که بالای عکسه ...
25 بهمن 1392

جشن تولد مهد کودک

عزیز دل مامان   از اونجایی که خیلی دلت میخواست دوستای مهد کودکت هم توی جشن تولدت باشن و برای ما واقعا امکانش نبود که دعوتشون کنیم تصمیم گرفتیم که یه جشن کوچولو هم توی مهد برات بگیریم . به همین خاطر درخواست جشن رو به مهد دادیم و روز 2 شنبه 21 بهمن جشن برگزار شد .البته جشن مشترک بود بین همه کوچولوهایی که متولد بهمن بودن. مربیای مهربون خیلی زحمت کشیدن و توی زمان کوتاه یه جشن خیلی شاد و قشنگ برای شما تدارک دیدن. برای من خیلی جالب بود روابط تو و دوستات .خیلی بهتون خوش گذشت و منم غرق لذت بودم.   شیدا کوچولو در روز جشن   شیدا و دومین کیک 3 سالگی   ...
23 بهمن 1392

عکس آتلیه 3 سالگی

سلام گل خوشگل و خوشبوی من برای تولد 3 سالگیت رفتیم آتلیه رنگدونه البته من دوست داشتم بریم سها اما چون وقتی که سها بهمون داد خیلی دیر بود و من میخواستم از عکسا توی تزئینات تولدت استفاده کنم از رنگدونه وقت گرفتم و البته دستشون درد نکنه کارشون خوب بود و خیلی با خواسته های من راه اومدن. حالا بیا ادامه مطلب و عکسا رو ببین عزیزم گونه هایت را برای دست هایم می خواهم پیشانی ات را برای لب هایم خودت را برای زندگی ام می بینی ؟ برای خودم هیچ نمی خواهم ؟!                 این عکسای کریسمسی هم چون خیلی با این لباس ناز شدی انداختیم ...
23 بهمن 1392

جشن تولد 3 سالگی

  امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . . تولدت مبارک سلام رنگین کمون زندگی من    قول داده بودم زود بیام و عکسای تولد رو بیارم   عشق رنگین کمونی من بیا ادامه مطلب تا عکسا رو ببینی و ماجرا ها رو بخونی   دختر خوشگلم تم تولد امسالت رنگین کمون بود البته من این تم رو برای پارسال انتخاب کرده بودم اما از اونجایی که خیلی کوچولو بودی و تنها شخصیت کارتونی ای که میشناختی کیتی بود تصمیم گرفتم برای پارسال کیتی رو انتخاب کنم ولی ایده رنگی...
19 بهمن 1392

تولدت مبارک

        بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم، با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه‌ی ساده به دنیا بله گفتی ببین تو آسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه، رو لبا پر خندس تا تو هستی و چشمات بهونه‌است واسه خوندن ه...
12 بهمن 1392

دخترم داره 3 ساله میشه

  سلام فرشته کوچولوی من ببخشید که توی این مدت کمتر به وبلاگت سر میزنم . پارسال همین موقع ها بود که شروع کردم به ساختن این وبلاگ و با تمام عشقم برات نوشتم .خیلی دوست داشتم از تولد تا 2 سالگیت رو حتی شده به صورت آلبوم توی وبلاگت بزارم و چون میخواستم روز تولدت آدرسش رو به دوستات اعلام کنم خیلی فشرده مینوشتم و بالاخره برای روز تولد کامل شد. الان 1 سال از اون روز میگذره و من به شدت درگیر کارای تولدتم و بازم دارم تمام انرژیم رو میزارم تاهم برای تو هم خودم و هم همه دوستات یه شب به یاد موندنی بسازم. عزیزترینم تولد تو شیرین ترین اتفاقیه که توی زندگی من افتاده و سعی میکنم همیشه به ب...
6 بهمن 1392